ریحانه جووووونریحانه جووووون، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره
رانیا جووونرانیا جووون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره
محمدحسین جوووونمحمدحسین جوووون، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

ریحانه تمام زندگی من

من و روزمرگی های 3 تا گلهای زندگیم

23 بهمن 98

امروز صبح که از خواب پا شدم ، خانم محمدی راننده سرویس رانیا تماس گرفت و گفت به علت مریضی بچه اش نمیتونه بیاد دنبال رانیا و باید خودتون ببرید . منم آماده شدم اول محمدحسین رو رسوندم خونه مادرم بعد رانیا را تا دم در مدرسه رسوندم که رانیا گفت مامان داخل نمیایی ؟ و منم گفتم نه مامان جون دیرم شده باید زود برم .  روز خیلی خیلی سردی هست و واقعا سرما تا مغز استخوان آدم نفوذ میکنه .  به سرکار که رسیدم از مدرسه رانیا زنگ زدند بیا رانیا را ببر ، 4 نفر از بچه ها اومدن و آبها به علت سرمای شدید قطع هست . منم مرخصی گرفتم رفتم دنبال رانیا و بعد محمدحسین و مادرم و بردم خونه خودمون .  ریحانه هم که بعدازظهر هست تمایل داشت که مدرسه نرود و...
23 بهمن 1398
1